قائد ی

چندتاازدوستهای یک ترکه به ترکه میگن چندروزه مااین خونه رودر نظر گرفتیم واسه دزدی امشب هیشکی توی این خونه نیست بریم دزدی ترکه میگه بریم خونه همسایشون چون شلوغه کسی شک نمی کنه

دو تا ترک می خوان کنار هم بخوابند تا صبح دعوا میکنند که کی شب وسط بخوابه.

یه روز یه ترکه عینک دودی زده بود
بعدش پسرشو تو خیابون میبینه محکم یه سیلی به اون میزنه میگه این وقت شب بیرون چیکار میکنی.
پسره میگه بابا عینکتو بردار
پدره عینکشو بر میداره بازم محکم یه سیلی میزنه میگه پسر دیشب تا حالا بیرون چی کار میکردی؟

لره از یک نفر می پرسه ساعت چنده یارو می گه ساعت 3 لره می گه وای دارم دیوونه می شم از صبح تا حالا هر کی یه چیزی میگه

تو روز قیامت به مردا میگن که زن ذلیل ها برن اون ور بقیه سرجاشون وایسن.همه میرن غیرازیک نفر.بهش میگن آفرین .توچرانرفتی ؟میگه آخه خانومم گفته همون جا وایسا ازجاتم تکون نخور.

یا رب ان نوگل خندان که سپردی به منش
روز من گشت شب تار ز بوی دهنش


ارسال شده در توسط قائد یوسفی